شماره تکنیک: 201
عنوان تکنیک: مدیریت اعتراضات مشتری – در مذاکرات جهنمی
خلاصه:
در فرآیند فروش، دریافت اعتراض از سوی مشتری نهتنها نشانه شکست نیست، بلکه بهعنوان بخشی طبیعی، اجتنابناپذیر و حتی فرصتساز از مسیر فروش تلقی میشود. فروشنده حرفهای، کسی نیست که هرگز "نه" نمیشنود، بلکه کسی است که میداند چگونه "نه" را به "شاید" و سپس به "بله" تبدیل کند.
توضیحات مفصل تکنیک:
مشتری زمانی اعتراض میکند که ذهن او هنوز با خرید به قطعیت نرسیده است. در مذاکرات دشوار و چالشی – که اصطلاحاً از آنها بهعنوان مذاکرات جهنمی یاد میشود – مهارت در مدیریت اعتراض تعیینکننده نهایی سرنوشت معامله خواهد بود.
گام اول در مواجهه با اعتراض، عدم قطع صحبت مشتری و حفظ فضای احترامآمیز است. سپس با دقت گوش دادن و حتی یادداشتبرداری از نوع اعتراض، پیام ضمنی یا ریشهیابی دلیل اصلی آن (مثل ترس، تجربه منفی، بیاعتمادی، یا عدم اطمینان به ارزش محصول) باید انجام شود.
در مرحله بعد، با استفاده از عبارات همدلانه مانند «کاملاً درک میکنم»، یا «مشتریان قبلی ما هم ابتدا این حس را داشتند…» مقاومت ذهنی مشتری کاهش مییابد.
سپس باید پاسخی دقیق، شخصیسازیشده و بر مبنای واقعیتهای محصول ارائه شود و نهایتاً با یک پیشنهاد جایگزین، یک سؤال باز یا تکنیک تصویری (مثلاً ترسیم آینده بعد از استفاده از محصول) جلسه بهسمت تعامل پیش رود.
اهمیت بالای زبان بدن، لحن مطمئن، و حفظ آرامش در این فرآیند غیرقابل انکار است. هر اعتراض یک پنجره جدید به درک ذهن مشتری و یک فرصت برای اصلاح نحوه ارائه محسوب میشود.
مثال عملی برای 10 شغل مختلف:
فروشنده موبایل: اگر مشتری اعتراض کند که «این گوشی خیلی گرونه»، فروشنده میتواند پاسخ دهد: «کاملاً متوجهام، ولی در نظر داشته باشید که این مدل تا سه سال آینده کاملاً بهروز باقی میمونه و نیازی به تعویض نداره، ضمن اینکه مصرف باتریاش هم خیلی بهینهتره.»
مدیر آموزشگاه زبان: وقتی مخاطب میگوید «وقت ندارم برای کلاس»، پاسخ این است: «به همین دلیل ما کلاسهای ضبطشده طراحی کردیم تا بتونید طبق برنامه زندگیتون پیش برید.»
مشاور املاک: اگر مشتری میگوید «این ملک قیمتش بالاست»، بهتر است گفته شود: «بیایید با دو ملک مشابه مقایسه کنیم تا ببینیم چرا این خونه واقعاً ارزش داره.»
فروشنده دورههای آموزشی: در صورت اعتراض «نمیدونم به دردم میخوره یا نه»، بهتر است پاسخ داده شود: «میفهمم، اجازه بدید چند مورد واقعی از نتایج شاگردای قبلیمون نشونتون بدم، بعد تصمیم با خودتونه.»
دندانپزشک: اگر مشتری بگوید «از دندونپزشکی میترسم»، دندانپزشک میتواند پاسخ دهد: «این نگرانی کاملاً طبیعیست، به همین دلیل ما از بیحسی کامل و فضای آروم استفاده میکنیم تا راحت باشید.»
فروشنده پوشاک: اگر مشتری بگوید «این لباس کیفیت نداره»، پاسخ حرفهای این است: «جنس این کار اقتصادی طراحی شده، ولی دوخت بسیار تمیز و خوشفرمه که همین الان هم خیلی از مشتریان دائمی ما انتخابش میکنن.»
نماینده فروش بیمه: در برابر جمله «من اعتماد ندارم به بیمهها»، واکنش اصولی این است: «دقیقاً برای همین ما بند به بند قرارداد رو با شما مرور میکنیم تا هیچ نقطه مبهمی باقی نمونه.»
آرایشگر: اگر کسی بگوید «یهبار رفتم خراب کردن دیگه اعتماد ندارم»، واکنش حرفهای این است: «خیلی از مشتریهای الان ما با همین نگرانی اومدن و الان جزو وفادارترینهامون شدن. اول با مشاوره رایگان شروع میکنیم که خیالتون راحت شه.»
فروشنده نرمافزار CRM: اگر اعتراض شود «آموزش اینا سخته»، میتوان گفت: «برای همین با هر پکیج یه آموزش ویدیویی ساده و کوتاه دادیم که همه چیزو شفاف و سریع یاد میگیرین.»
فروشنده صنایعدستی: در برابر اعتراض «چرا انقدر گرونه؟»، پاسخ هوشمندانه این است: «این اثر کار دست هنرمندیه که فقط 3 تا ازش ساخته شده. قیمتش برای خاص بودنشه، نه فقط مواد اولیه.»
--------------------------------------------------------------------------------------------
شماره تکنیک: 202
عنوان تکنیک: هزینه فرصتهای از دست رفته را محاسبه کن
خلاصه:
هر بار که مشتریای "نه" میگوید و ما یا او پیگیری نمیکنیم، در واقع مقداری پول، زمان و انرژی را دور ریختهایم. محاسبه این هزینههای پنهان، ما را به فروشندهای هشیار، پیگیر و دقیقتر تبدیل میکند.توضیحات مفصل (تا 10 خط):
در فروش، یکی از بدترین اتفاقات، از دست دادن فرصتهاییست که قابل بازگشت نیستند. این فرصتها ممکن است بهخاطر پیگیری نکردن، بیتفاوتی، آمادگی نداشتن، یا صرفاً نادیده گرفتن سیگنالهای خرید مشتری از بین بروند.
برای رشد واقعی در فروش، باید بهصورت مستمر بررسی کنیم که هر نه مشتری، چقدر برای ما هزینه داشته است؟ مثلاً اگر ارزش هر فروش متوسط شما 5 میلیون تومان باشد، هر مشتری که از دست میرود، 5 میلیون تومان پول رفته است!
حالا ضرب کنید در 10 مشتری از دست رفته در ماه = 50 میلیون تومان زیان پنهان!
این عدد شوخی نیست. این عدد، سکوت ترسناکیست که با رفتار ضعیف فروشنده، هر روز در حال رخ دادن است.
فروشنده حرفهای، نهتنها بر فروشهای موفق تمرکز دارد، بلکه از هر شکست، صورتحساب ضرر پنهان تهیه میکند تا دوباره تکرار نشود.مثال عملی برای 10 شغل مختلف:
مشاور بیمه:
اگر هر بیمهنامه بهطور متوسط 2 میلیون تومان کمیسیون دارد، از دست دادن 5 مشتری در ماه = 10 میلیون تومان زیان.
فروشنده خودرو:
مشتری که فقط تماس گرفت و رفت ولی پیگیری نشد، شاید یک معامله 500 میلیون تومانی را از بین برده باشی.
دندانپزشک زیبایی:
یک مراجعهکننده برای لمینت نیامد؟ ضرر 15 میلیون تومان؛ اگر ماهی 3 نفر اینطور از دست برن چی؟
فروشگاه لوازم خانگی:
مشتری که امروز اومد دید و رفت و باهاش تماس نگرفتی؟ یعنی یک یخچال 20 میلیونی فروخته نشد.
مدرس فروش یا توسعه فردی:
فردی که جلسه رایگان مشاوره شرکت کرد و ثبتنام نکرد؟ احتمالاً 1 الی 3 میلیون درآمد از دست رفته است.
فروشنده پوشاک:
خانمی که لباس پرو کرد ولی تصمیم نگرفت، شاید 3 خرید در آینده میکرد. فروشندهای که پیگیرش نشه، 500 هزار تومان سود را از دست داده.
مشاور املاک:
هر مشتری مردد که مشاوره گرفت و بعد رفت، احتمالاً 100 میلیون معامله احتمالی را خاموش کردهای.
فروشنده دوره آنلاین:
بازدیدکنندهای که وارد پیج یا سایت شد و حتی پیامی هم داد اما جذب نشد؟ این یعنی هزینه تبلیغات و زمانت هدر رفته.
آرایشگر تخصصی:
کسی که فقط مشاوره گرفت و گفت برمیگردم ولی تو تماس نگرفتی، درآمد یک مشتری دائمی را از بین بردی.
مشاور سرمایهگذاری یا توسعه کسبوکار:
فردی که فقط یک بار جلسه رایگان گرفت، اما ترغیب به ادامه نشد، ممکن است پروژه چند ده میلیونی را از دست داده باشی.جمعبندی:
بهجای اینکه فقط دنبال تعداد فروشهای موفق باشی، از خودت بپرس:
"چند نفر را از دست دادم؟ و هرکدام چقدر برایم هزینه داشتهاند؟"
پاسخ این سؤال، مسیر حرفهای شدن تو را روشن میکند.
شماره تکنیک: 203
عنوان تکنیک: فروش بعد از اولین "نه" آغاز میشود
خلاصه:
وقتی مشتری اولین بار به شما «نه» میگوید، بازی تازه شروع شده است. این «نه» بهمعنای پایان نیست، بلکه نقطه آغاز یک گفتوگوی واقعی و فروش حرفهای است. فروشندههای ضعیف جا میزنند، فروشندههای قوی از همینجا اوج میگیرند.توضیحات مفصل (تا 10 خط):
بیشتر مشتریان بهصورت ناخودآگاه در مقابل اولین پیشنهاد فروش مقاومت میکنند.
نه اول آنها مثل قفل اولیهی درِ مذاکره است، نه پایان کار.
اگر بعد از شنیدن اولین «نه» بلافاصله عقب بکشید، یعنی خودتان فرصت را نابود کردهاید.
فروش واقعی از جایی شروع میشود که با آرامش و مهارت، گفتوگو را ادامه دهید، سؤال بپرسید، نیاز را دوباره بررسی کنید، و شک را به اطمینان تبدیل کنید.
در واقع "نه گفتن مشتری"، فرصتیست برای شما که اعتماد را بسازید، اطلاعات را دقیقتر کنید و به او نشان دهید چقدر حرفهای، صبور و قابلاعتماد هستید.
مذاکره خوب، بعد از "نه" اول شکل میگیرد… نه قبل از آن!مثالهای عملی برای 10 شغل مختلف:
فروشنده بیمه:
مشتری گفت: «الان نیاز ندارم.» پاسخ حرفهای: «اگه بخوام صادق باشم، بیشتر مشتریای من دقیقاً همینو اول گفتن... اجازه بدید فقط 3 دقیقه یه مقایسه سریع داشته باشیم.»
مشاور املاک:
مشتری گفت: «فعلاً دنبال خرید نیستم.» پاسخ: «حتماً، اما بذارید یکی از گزینههامو بفرستم که بدون تعهد ببینید.»
فروشنده پوشاک:
مشتری گفت: «فعلاً فقط دارم نگاه میکنم.» پاسخ: «عالیه، من فقط کمک میکنم اگر مدلی به دلتون نشست راحتتر انتخاب کنید.»
کلینیک زیبایی:
مشتری گفت: «باید فکر کنم.» پاسخ: «کاملاً قابل درکه. معمولاً کسی که اولین بار میاد این حسو داره. میخواین نظر چند نفر دیگه که تجربهشو داشتن رو نشون بدم؟»
فروشنده موبایل یا لپتاپ:
مشتری گفت: «این خیلی گرونه.» پاسخ: «اجازه بدید بگم دقیقاً چه قابلیتهایی داره که قیمتش رو توجیه میکنه... بعد تصمیم با شماست.»
فروشنده آنلاین دوره آموزشی:
مشتری گفت: «مطمئن نیستم به درد من بخوره.» پاسخ: «اگه دوست دارید فقط درس اول رو رایگان بفرستم، خودتون تصمیم بگیرید.»
آرایشگر تخصصی:
مشتری گفت: «یه بار جا دیگه رفتم و راضی نبودم.» پاسخ: «خیلیا اینو گفتن و الان از مشتریهای ثابت ما هستن. فقط یه اصلاح ساده برای شروع داشته باشیم، اگه خوشتون نیومد ادامه نمیدیم.»
مشاور تغذیه:
مشتری گفت: «تا حالا چند بار رژیم گرفتم و نشد.» پاسخ: «همین دلیله که ما برنامههامونو بر اساس شخصیت و سبک زندگی طراحی میکنیم، نه فقط کالری.»
فروشنده نرمافزار CRM:
مشتری گفت: «نرمافزارا پیچیدن، نمیخوام درگیر شم.» پاسخ: «ما دقیقاً برای همین یه پنل ساده ساختیم. فقط با یه کلیک اطلاعات وارد میشه. دمو رو نشون بدم؟»
فروشگاه کالای لوکس یا خاص:
مشتری گفت: «بهنظرم نمیصرفه.» پاسخ: «شاید اگر بدونید دقیقاً چه تعداد از این کالا تولید شده و چه مزیتهایی داره، نگاهتون عوض شه.»موفقترین فروشندهها کسانی نیستند که کمترین "نه" را شنیدهاند، بلکه کسانیاند که بیشترین "نه" را به "بله" تبدیل کردهاند. هنر اصلی فروش، در تغییر ذهن مشتری نهفته است.
